سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

تصمیم گیرنده زندگیت چه کسی است

hero

خیلی از ما وقتی نتیجه های بَدی در زندگی می گیریم معمولا نمی توانیم بپذیریم که خودمان عامل اصلی این اتفاق ها بودیم و میگوییم آخه فلانی نگذاشت، آخه شرایط جور نبود، اخه اتفاق بدی افتاد یعنی با این رفتار همه چیز را مقصر اصلی تمام آنها می دانیم، به جز خودمان!

همه این رفتارها نشان میده که بیشتر اوقات اجازه دادیم دیگران یا شرایط های روی ما و  تصمیم های ما تاثیر بگذارند! طوری که حتی نمی دانیم که خودمان اجازه دادیم تا مسائل ها و مشکلات و شرایط ها و اطرافیان مان خیلی در نتیجه های ما تاثیر داشته باشند.

قدرت تصمیم را در خودمان نمی بینیم، این یک ضعف شخصیتی بزرگ است که هیچ وقت شما را به نتیجه خوبی نمی رساند.

بگذارید یک مثال بزنم: وقتی شما به اطلاعات بی پایه و اساس و حرفهای نادرست دیگران که پر از ترس و القای شخصی هستند گوش می کنید و بعد می ترسید و نگران می شوید، یعنی اجازه  دادید که غیر مستقیم آنها برای شما تصمیم بگیرند

چون با این رفتار همان اجازه دادن است، اجازه می دهید که ترس های آنها تاثیر خودش را روی قلب و ذهن شما بگذارد! به همین راحتی اختیار زندگی را از دست میدهید بدون اینکه خودتان خبر داشته باشید!

 شما برای حرف ها و باورهای اشتباه دیگران این همه انرژی و زمان میگذارید پس چرا انرژی و زمان را برای اطلاعات درست و منبع درست مثل کتاب ها و اساتید مجرب نمی گذارید؟

بدون اینکه مطلع باشید ترس را در وجودتان پرورش می دهید و خیلی راحت اختیار زندگی را به اتفاق ها و شرایط و دیگران می دهید!

وقتی همه ما ترس از دست دادن و ترس از شکست داریم یا همیشه نگران هستیم، نمی توانیم اختیاری از خودمان در تصمیم ها و انتخاب ها و اقدام ها و زندگی داشته باشیم این قانون ذهن و زندگی است که اگر این اصل را پذیرفتید، آنوقت اجازه نمی دهید هر اتفاق یا هر نیروی به غیر از خودت، برای شما تصمیم بگیرد و تاثیر خودش را بگذارد، این یعنی اینکه تازه دارید به این اصل عمل میکنید.

اگر شما قدرتمند بودید، اگر اتفاق ها هیچ قدرتی در زندگی شما نداشتند باز هم اجازه می دادید که اتفاق ها یا شرایط ها برای شما تصمیم بگیرند؟

شرایطم اصلا خوب نبود برای همین نتوانستم انتخاب کنم!

قصد ازدواج نداشتم به اسرار خانواده ازدواج کردم!

خانوادم اجازه نداد کاری که دوست داشتم را ادامه بدهم!

اجازه نداشتم کسی که دوست داشتم را انتخاب کنم!

حال و حوصله نداشتم که انجامش بدهم! و…..

نکته همینجاست شما با رفتار اشتباه تان به جای قدرت با ترس پیمان بسته اید ، به خاطر همین  قدرت را درون خودتان نمی بینید!

معمولا ذهن مقاومت میکند و میگه آخه نمیشه که جور در نمیاد! من نمی توانم ساز خودم را بزنم! و ….

تمام اینها مقاومتی هستند که نشام میدهید شما نمی خواهید تغییر کنید! این پیغام درونی شماست.

چه بخواهید چه نخواهید، نتیجه چه خوب باشد چه بد! در آخر شما صاحب آنها هستید چون زندگی برای شماست این قانون روانشناسی و زندگی است.

تا الان با این رفتارها ترس را به خودتان القا کردید، حالا از این به بعد (قدرت انتخاب و شجاعت و جسارت) را به خودتان القا کنید تا شخصیت و جنس رفتارهایتان تغییر کند و انتخاب های قدرتمند شما فعال شود.

قدم اول: باید فارغ از اینکه الان در چه شرایطی هستی (از درون با “قدرت پیمان ببندی و با ایمان راسخ قبول کنی که باز هم قدرت انتخاب داری) و اجازه ندهی از این به بعد اتفاقی یا کسی تاثیر در تو بگذارد مگر خودت انتخاب کنی، آنوقت می بینید که هیچ اتفاق و هیچ نیرویی (مثل شرایط بَد، اقتصاد بَد، یا وضعیت کنونی) هیچ قدرتی ندارد تاثیری در تصمیم های تو بگذارد.

قدم دوم: از گوش کردن به اطلاعات بی پایه و اساس دیگران دست برداری و به جاش به سراغ منبع درست و اطلاعات درست بروی وقتی این شخصیت را در خودت میسازی، تازه به خطاهای انسانی خودت پی میبری و دیگه از همین لحظه به بعد جلوی القای دیگران و خیلی از اتفاق ها را میگیری.

تا زمانی که رفتارهای بد خودتان را ترک نکنید و تغییر نکنید به زندگی محکوم میشوید که به ظاهر خوب و عالی و خانواده پسند است اما حال دلتان در آن خوب نیست، چون خودتان انتخاب نکردید، برای همین همیشه جای یک چیزی در زندگی شما خالیست!

تمام نتیجه ها فقط به مدیریت ذهن و رفتارهای خودت بستگی دارد هر چقدر در مدیریت رفتارت مهارت داشته باشی آنوقت نتیجه های خیلی بهتر و متفاوت تری نسبت به قبل می گیری

این خود شما هستید که اجازه میدهید هر اتفاق یا هر وسیله ای برای شما تصمیم بگیرد و نتیجه های شما را تغییر بدهید  اگر شما اجازه ندهید هیچ چیزی قدرت تاثیر گذاری در زندگی شما را ندارد، هر چقدر این قانون را بپذیرید، آنوقت تغییر ناخودآگاه رقم می خورد و نشانه های خود را در زندگی و نتیجه های شما جاری میکند.

ارسال دیدگاه
توسط
تومان